ثبت رکورد تبلیغات شهر لوازم خانگی و سرای ایرانی در بازار رکودزده
تبلیغات رنگارنگ لوازم خانگی در سرای ایرانی و شهر لوازم خانگی در حالی این روزها پررنگ و البته بودار شده که مشخص نیست این حجم از تبلیغات در کنار فروش اقساطی در بازار رکودزده که نه تولیدکنندگان قدر و نه توزیعکنندگان جز فروش نقدی هیچ شکلی از عرضه را نمیپذیرند با این حجم عظیم از منابع مالی با چه استدلال و منطق اقتصادی انجام میشود؟
«دیگه نگرانش نباش! قسطی بخری بردی، از کجا؟ شهر لوازم خانگی»، «فقط با صفر تا ۳۵درصد پیش پرداخت، از تابستان۱۴۰۲ هم اقساط را بپرداز، آن هم دلبخواهی ۶، ۱۲ و ۲۴ماهه» این تبلیغات بیشک هر بیننده را کنجکاو میکند که سری به شهر لوازم خانگی یا سرای ایرانی بزند و لوازم خانگی مورد نیاز خود را خریداری کند آن هم با اقساطی که طولانی نیست، اما در این شرایط بازار قابل تامل و جای سوال دارد. اما پشت پرده این حجم وسیع از تبلیغات کیست یا چیست؟
به قبل از ۸مهر۱۴۰۰ برمیگردیم؛ یعنی زمانیکه لوازم خانگی در ایران هنوز در سیطره انحصار برندهای ایرانی قرار نگرفته بود و واردات آزاد بود؛ دقیقا همان زمان که «سامسونگ» و «ال جی» به عنوان برندهای پیشتاز بازار لوازم خانگی ایران اولویت اول سبد خرید بازار بودند.
به گزارش شبکه لوازم خانگی، رجوع به حافظه رسانه و بازار نشان میدهد این دو شرکت با اینکه بودجه تبلیغاتی خود را از دفتر مرکزی و با ارز خارجی تامین میکردند و همواره در تمام این سالها توسط جریانی خاص متهم به انحصار فضای تبلیغاتی برای تغییر ذائقه مصرفکننده بودند در مقایسه با «شهر لوازم خانگی» و «سرای ایرانی» حضوری به مراتب کم رنگتر داشتند. به زبان سادهتر در مقام قیاس، حجم تبلیغات سامسونگ و ال جی با تبلیغات شهر لوازم خانگی و سرای ایرانی قابل مقایسه نیست آنهم دو ابرقدرت لوازمخانگی خارجی که بالاترین حجم فروش و حاشیه سود را در این صنعت و در بیشتر کشورهای دنیا به نام خود ثبت کردهاند.
تبلیغات شهری و بیلبوردها، صداوسیما، تیزرهای بین سریالها و بخشهای خبری، تبلیغات در استودیو و نمایش خانگی، همه و همه این روزها در انحصار شهر لوازم خانگی و سرای ایرانی است و این سوال را به ذهن هر بینندهای متبادر میکند که این حجم از تبلیغات از کدام بودجه هنگفت پشتیبانی میشود که فروش اقساطی را نیز ضمیمه خود کرده است؟
در روزهایی که بازار رکودزده لوازم خانگی پشت سر میگذارد و تولیدکننده و فروشنده همه دم از نبود خریدار میزنند و بانکها نیز اعطای تسهیلات به تولید را متوقف کردهاند و سرمایه در گردش صنعت به طور میانگین شرایط مطلوبی ندارد، سرای ایرانی و شهر لوازم خانگی به عنوان دو فروشگاه جدیدالتاسیس چگونه و بر مبنای کدام منطق اقتصادی و با کدام نقدینگی، پا در کفش فروشندگان لوازم خانگی کردهاند؟
این در حالی است که به گزارش اقتصاد۲۴ سال گذشته شاهد تغییر قیمت لوازم خانگی در طول سال به دلیل جهش قیمت دلار و افزایش هزینههای تولید بودیم. پس چگونه این دو فروشگاه در چنین بازاری دست به فروش اعتباری با اقساط بلندمدت کردهاند؟ آیا کاسهای زیر نیم کاسه است؟
آیا قرار بر حذف زنجیره بزرگ توزیعکنندگان لوازم خانگی با قدمتی صدساله است؟